لايَنبَغى لِمَن لَم يَكُن عالِما أَن يُعَدَّ سَعيدا؛ كسى كه بهره اى از دانش ندارد معنا ندارد كه ديگران او را سعادتمند بدانند. امام صادق (ع)
<-Text3->
عنوان پاسخ بازدید توسط
تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391
نویسنده : پارسین



 

 
 

 

دوستان و همراهان عزیزم سلام

متن زیرتقریبا سرگذشت اکثر کسانیست که قدر عزیزترین چیز زندگیشون را نمیدونند و شاید سرگذشت تکتک ماهاست:


وقتی که تو 1 ساله بودی، اون (مادر) بهت غذا میداد و تو رو می شست و به اصطلاح تر و خشک می کرد تو هم با گریه کردن و اذیت کردن در تمام شب از اون تشکر می کردی

وقتی که تو 2 ساله بودی، اون، بهت یاد داد تا چه جوری راه بری تو هم این طوری ازش تشکر می کردی که، وقتی صدات می زد، محل نمیگذاشتی و فرار می کردی

وقتی که 3 ساله بودی، اون، با عشق تمام غذایت را آماده می کرد تو هم با ریختن ظرف غذا، کف اتاق، ازش تشکر می کردی

وقتی 4 ساله بودی، اون برات مداد رنگی خرید تو هم، با رنگ کردن میز و دیوار ازش تشکر می کردی تا نشون بدی چقدر هنرمندی !


وقتی که 5 ساله بودی، اون لباس شیک به تنت کرد تا به تعطیلات بری تو هم، با انداختن خودت تو گِل، ازش تشکر کردی

وقتی که 6 ساله بودی، اون، تو رو تا مدرسه ات همراهی می کرد تو هم، با فریاد زدنِ : من نمی خوام برم!، ازش تشکر کردی
وقتی که 7 ساله بودی، اون، برات وسائل بازی خرید تو هم، با پرت کردن توپ به پنجره همسایه کناری، ازش تشکر کردی

وقتی که 8 ساله بودی، اون، برات بستنی میخرید تو هم، با چکوندن (بستنی) به تمام لباست، ازش تشکر میکردی

وقتی که 9 ساله بودی، اون، هزینه کلاس های اضافی تو رو پرداخت تو هم، بدون زحمت دادن به خودت برای یاد گیری ازش تشکر کردی و بجاش فقط فکر مسخره بازی بودی

وقتی که 10 ساله بودی، اون، تمام روز رو معطل تو بود و رانندگی کرد تا تو رو از تمرین فوتبال به کلاس تقویتی و از اونجا به جشن تولد دوستانت ببره تو هم، با بیرون پریدن از ماشین، بدون اینکه پشت سرت رو هم نگاه کنی ازش تشکر کردی

مابقی درادامه مطلب


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
برچسب‌ها: مادر - عشق-دوست داشتن-خستگی ناپذیر ,
تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391
نویسنده : پارسین

سرکه خالص را داخل یخچال، جای نان قفسه‌های صندوق خانه یا انبار و دیوارها بمالید تا از رشد کپک و قارچ جلوگیری کند.
- اگر سرکه خالص و قوی را با یک پارچه مرطوب روی سطوح بیرونی لوازم منزلتان بمالید، آن‌ها را تمیز و براق خواهند کرد.

- یک دوم فنجان سرکه را به چهار لیتر آب اضافه کنید و با آن کاشی، لینولئوم و کف‌های چوبی را تمیز کنید. سرکه لک آب را از روی تجهیزات کروی آشپزخانه و حمامتان خواهد برد و آن‌ها را براق و تمیز می‌کند.

- برای پاک کردن شیشه‌های پنجره‌تان آن‌ها را با روزنامه‌ای که در محلول آب و سرکه فرو برده‌اید بشوئید و بعد با روزنامه دیگری خشک کنید.
- سرکه و نمک را با یکدیگر مخلوط کنید تا به‌صورت خمیری درآید. بعد این خمیر را به تابه مسی، سطل و ظروف دیگرتان بمالید تا آن‌ها براق شوند.
- معمولاً سوراخ‌های در نمکدان بعد از مدتی زنگ می‌زنند یا فاصله‌های بینشان از بین رفته هر چند سوراخ تبدیل به یکی می‌شوند. برای اینکه مانع این کار شوید، می‌توانید آن‌ها را در سرکه داغ خیس کنید بعد تکه‌های زنگ زده فاسد شده را که خودبه‌خود جدا می‌شوند را بشوئید و خوب آب کشیده و خشک کنید.
- برای از بین بردن جای عرق از لباس می‌توانید زیر بغل لباس را با سرکه سفید شسته بعد با آب بشوئید. با این کار بوی سرکه هم از بین خواهد رفت.
- جوراب‌ و لباس‌های زیر پشمی و غیره اگر در محلولی از یک چهارم فنجان سرکه و ۴ لیتر آب خیس بخورند بوی ناراحت کننده خود را از دست خواهند داد.
- یک نیمه فنجان سرکه که به آب آخرین مرحله ماشین رختشوئی‌تان موقع شستن لباس‌هایتان اضافه شود، کف صابون را کاملاً از بین برده و رنگ لباس‌ها را باز می‌کند و بوی بد آن‌ها را از بین می‌برد.
- حلقه را با خیس کردن در سرکه تمیز کنید.
- پیش از آنکه کت جیرتان خیلی کثیف شده و نیاز به خشک‌شوئی پیدا کند، با یک برس مخصوص جیر آن را خوب برس بکشید بعد با یک پارچه نرم که در سرکه خیس کرده‌اید روی کتتان را بمالید و آن را آویزان کنید تا تقریباً خشک شود به این ترتیب بوی سرکه باقی نخواهد ماند.
- برای پاک کردن چسب مایع خشک شده از سرکه داغ استفاده کنید.
- اگر پارچه کرپ یا ابریشم مصنوعی شما، برق افتاده‌اند، آن‌ها را با پارچه نرمی که در سرکه خیس خورده بمالید و بگذارید خشک شوند.
- اگر ظروف آلومینیومی‌تان در اثر پختن حبوبات، برنج یا تخم‌مرغ کدر شده‌اند، کافی است هنگام پختن این مواد چند قطره سرکه به آب اضافه کنید.
- اگر مقدار کمی سرکه به غذاهای خیلی شور اضافه شود، کمک خواهد کرد تا مزه شوری غذا کمتر به‌نظر برسد.
- رومیزی‌ها، سفره‌ها و پرده‌های پلاستیکی در صورتی‌که یک فنجان سرکه به آبی که می‌خواهید آن‌ها را با آن بشوئید اضافه کنید. نرم باقی خواهند ماند.
- بوی نامطبوع مایع ضدعفونی کننده لباس‌هایتان را می‌توانید با آب کشیدن آب لباس‌ها در محلول آب و سرکه از بین ببرید.
- شیشه عینک‌تان را می‌توانید با چند قطره سرکه پاک کنید.

|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
برچسب‌ها: خواص سرکه -خاصیت سرکه ,
تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391
نویسنده : پارسین
بزرگترین چرخوفلک در دنیا ..... به بلندی ۱۱۷ متر
largest carousel in the world…..117 meters

گروه اینترنتی شادینه - برای عضویت کلیک نمایید



چاه تور (شمال آمریکا)
Thor’s Well
(North America)
گروه
اینترنتی
شادینه - برای عضویت کلیک نمایید
 
دریاچه فیروزه که در گودی یک شهاب فرود آ مده شکل گرفته. پارک ملی تانگاریرو، نیوزلند
Turquoise lake created in the crater. National Park Tongariro-New Zealand
گروه اینترنتی شادینه - برای عضویت کلیک نمایید
 
رستورانی روی یک صخره ..... کنار آبهای خاوری جزیره زنزبار (نزدیک کشور سومالی(
و رسیدن به این رستوران بستگی به موج روز داره که بشه پیاده یا با کرجی بهش رسید.
Restaurant on a cliff….east coast of Zanzibar.
Dependent on the waves that day…….you can get there by walking or a boat.
گروه اینترنتی
شادینه -
برای
عضویت
کلیک نمایید
 

مابقی عکسها درادامه مطلب


|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
برچسب‌ها: عکس زیبا قشنگ دیدنی تصاویر متحرک ,
تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391
نویسنده : پارسین


 

مـاجــرای یه آشی برات بپزم که یه وجب روغن رويش باشه
در کتاب (سه سال در دربار ايران) نوشته دکتر فووريه٬ پزشک مخصوص ناصرالدين شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ اين مسئله يا اين ضرب المثل رايج بين ماست. او نوشته:
ناصرالدين شاه سالی يک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد.
در حياط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع مي‌شدند و برای تهيه آش شله قلمکار هر يک کاری انجام مي‌دادند. بعضی سبزی پاک مي‌کردند. بعضی نخود و لوبيا خيس مي‌کردند. عده‌ای ديگ‌های بزرگ را روی اجاق مي‌گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پيش ناصر الدين شاه مشغول کاری بود. خود اعليحضرت هم بالای ايوان می‌نشست و قليان مي‌کشيد و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود.
سر آشپزباشی ناصرالدين شاه مثل يک فرمانده نظامی امر و نهی مي کرد.
بدستور آشپزباشی در پايان کار به در خانه هر يک از رجال کاسه آشی فرستاده ميشد و او می‌بايست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد.
کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند.
پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برايش فرستاده ميشد کمتر ضرر مي‌کرد و آنکه مثلا يک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دريافت مي‎کرد حسابی بدبخت ميشد.
به همين دليل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با يکی از اعيان و يا وزرا دعوايش ميشد٬ آشپزباشی به او مي‌گفت:
بسيار خوب! بهت حالی مي‌کنم دنيا دست کيه! آشی برات بپزم که يک وجب روغن رويش باشد.

 


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
برچسب‌ها: روغن - اش - یه وجب روغن ,
تاریخ : دو شنبه 22 خرداد 1391
نویسنده : پارسین

غذا خوردن و چشیدن خوراکی‌های مختلف یکی از لذت‌هایی است که انسان‌ها را وامي‌دارد به كشورهاي گوناگون سفر كنند و از طعم لذيذ غذاهاي متفاوت نهايت استفاده را ببرند. این موضوع بویژه در سفرها و دیدن سرزمین‌های جدید و روش‌های متفاوت پخت و سرو غذا بیشتر خود را نشان مي‌دهد.

در کل یکی از جذاب‌ترین و خوشمزه‌ترین بخش‌های هر سفر تجربه‌های جدید غذایی و چشیدن طعم‌های مختلف خوراک‌های جدید و مواد غذایی است که در برنامه رژیم غذایی عادی خود آنها را ندارید.
امروزه تقریبا در سراسر دنیا استاندارد ثابتی از نحوه غذا خوردن و استفاده از قاشق و چنگال و نشستن پشت میز و روی صندلی هنگام صرف خوراک وجود دارد و از این گذشته با پیشرفت تکنولوژی و افزایش سفرها و رشد گردشگری، مردم با فرهنگ‌های مختلف غذایی آشنا شده و کمتر در این زمینه دچار مشکل می‌شوند ولی هنوز هم در سراسر دنیا عادت‌های غذایی عجیب و غریبی وجود دارد که در بسیاری از موارد پیدا کردن دلیل منطقی پشت این عادت‌ها کار دشوار یا حتی غیرممکنی است، ولی به هر روی این سنت‌ها از سوی مردم سرزمین‌های گوناگون رعایت شده و بالطبع این مردم از گردشگران انتظار دارند آنها هم این قوانین را رعایت کنند.
در تایلند غذا را با چنگال به دهان نگذارید. بسیاری از گردشگران که به تایلند سفر کرده‌اند تجربه این موضوع را دارند. از نظر مردم تایلند چنگال فقط برای کمک کردن به انتقال غذا از بشقاب به قاشق طراحی شده و هیچ غذایی را نباید با چنگال خورد، حتی نودل، ماکارونی و اسپاگتی! اگرچه برخی غذاهای تایلندی بویژه در شمال و شمال شرق اين كشور باید با دست خورده شود و برای سرو آن از هیچ قاشق و چنگالی استفاده نمی‌شود ولی بدتر از خوردن غذا با چنگال، استفاده از چوب‌های چینی برای خوردن برنج سنتی تایلند است که اگر در حضور یک تایلندی و در این کشور از چوب چینی برای خوردن غذای سنتی تایلند استفاده كند، بی‌احترامی تلقی شده و میزبان و سایر افراد تایلندی حاضر در جمع بشدت از شما ناراحت و عصبانی مي‌شوند.
در ژاپن هیچ وقت چوب غذاخوری‌تان را داخل ظرف غذا رها نکنید. انصافا نمی‌توان هیچ دلیل منطقی برای این قانون پیدا کرد. براساس سنت ژاپنی‌ها در بین دو لقمه شما می‌توانید هر دو چوب غذاخوری را در سمت راست بشقاب یا کاسه خود قرار دهید ولی آن را داخل ظرف یا در طرفین آن قرار ندهید.
ژاپنی‌ها در حین مراسم تشییع جنازه، ظرف برنجی را با دو چوب داخل آن در برابر تابوت قرار می‌دهند. پس اگر به ژاپن سفر کردید این موضوع را به یاد داشته باشید. بگذریم از این که غذا خوردن با این چوب‌های ژاپنی به اندازه‌ای سخت است که آدم فرصت نمی‌کند به چیز دیگری فکر کند.
غذا خوردن با دست چپ در هندوستان امری ناپسند است. در مناطق جنوبی هند و همچنین بخش‌هایی از آفریقا غذاخوردن با دست چپ ناپسند است (البته در ايران نيز هميشه توصيه مي‌شود غذا با دست راست خورده شود)‌.
از این گذشته شما نباید یک شیء یا پول یا هر چیز دیگری را با دست چپ به کسی بدهید. هندی‌ها برای غذا خوردن با دست چپ بشقاب را گرفته و با دست راست و بدون قاشق و چنگال غذا می‌خورند. البته در هند اگر شما با قاشق و چنگال غذا بخورید اشکالی نداشته و مثل تایلند به کسی برنمی‌خورد.
در مکزیک نان و ساندویچ را با چنگال و چاقو نخورید. در بیشتر جاهای دنیا ساندویچ را در دست گرفته و گاز می‌زنند ولی در این میان اگر کسی دلش خواست ساندویچ را در بشقاب گذاشته و با چاقو تکه‌تکه کند و سپس آن را بخورد به کسی برنمی‌خورد، ولی مکزیکی‌ها فکر می‌کنند اگر شما ساندویچتان را با چاقو و چنگال بخورید به آنها بی‌احترامی کرده‌اید.
در ایتالیا کاپوچینو را فقط صبح‌ها باید خورد. گویی عادت‌های عجیب و غریب غذایی در دنیا به جغرافیا ربطی ندارد و از آمریکا و اروپا گرفته تا آسیا و آفریقا می‌توان موارد عجیبی پیدا کرد. در ایتالیا کاپوچینو را صبح‌ها می‌خورند و برای عصر‌ها از اسپرسو، قهوه و... استفاده می‌کنند.
در فرانسه هیچ گاه نان خود را پیش از غذا نخورید.
در چين هنگام ماهی خوردن، آن را از این رو به آن رو نکنید.
در چین با دست غذا نخورید.
در کره اگر فردی بزرگ‌تر از شما چیزی تعارف کرد، با دو دست بشقاب یا لیوان خود را به سمت وی بگیرید

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
برچسب‌ها: عادات غذایی ,
تاریخ : دو شنبه 22 خرداد 1391
نویسنده : پارسین

همه چيز درباره خیار از نيويورک تايمز
 
از قديم مي گفتن، از خيار بي خاصيت تر ميوه نداريم پس لطفا مطلب زير را بخوانيد فكر كنم نظرتان عوض شود
 
 
همه چيز درباره خیار از نيويورک تايمز
 
 
 
1.     دارای ویتامینهایی است که بدن ما روزانه نیازدارد. مانند میتامینهای ب یک ، دو، سه، پنج، شش، اسید فولیک، ویتامین سی، کلسیم، آهن، منیزیم، فسفر و پتاسیم و روی
 
2.     اگر بعد از ظهر خسته هستی بجای اینکه نوشیدنیهای کافیئن دار بنوشی یک خیار بخور. آنها دارای ویتامینهای بی و هیدروکربور هستند که شما را سرحال آورده و چند ساعت نگه می دارد.
 
3.     اگر آینه حمام بخار میکند آنرا به آینه بمالید تا از بخار کردن جلو گیری کند.
 
4.     اگر حشرات و حیوانات، باغچه شما را نابود می کنند یک بشقاب آلومینیومی خیار لایه لایه برش خورده را بگذارید تا همه آنها را فراری دهد.
مواد خیار با آلومینیوم ترکیب شده و بویی را ایجاد می کند که همه حشرات و... را فراری میدهد. ولی انسان آنرا حس نمی کند.
 
 
5.     اگر روی پوست خود ناهمواری دارید و میخواهیدکه از شر آن قبل از رفتن به استخر خلاص شوید خیار برش خورده را به آن محل ها روی پوست خود بمالید. مواد فتوشیمیایی خیار باعث می شود که کلوژنهای پوست جمع شود و چاله چوله ها از بین بروند. روی چروکها نیز بسیار موثر است.
 
6.     اگر مشروب خورده اید و سردرد و سرگیجه دارید قبل از خواب چند خیار بخورید. عطف به ویتامین ب و شکری که دارد و الکترولیتهای موجود سردرد و سرگیجه را حل میکند.
 
7.     اگر میخواهید بر گرسنگی عصر فائق آئید خیار بخورید.
 
 
8.     یک ملاقات مهم دارید ولی فرصت واکس زدن ندارید خیار را بمالید روی کفش آنرا براق نموده در مقابل نفوذ آب نیز مقاوم میشود.
 
9.     اگر روغن ندارید، و لولاها سرو صدا میکنند آنرا به آن بمالید روان شوند.
 
10.   اگر دچار استرس هستید، یک خیار را خرد کرده و در آب جوش بگذارید، مواد شیمیایی آن باعث آرامش شما میشود.
 
11.   بعد از غذا آدامس ندارید و میخواهید به یک ملاقات تجاری بروید، یک برش از خیار را برای سی ثانیه به سقف دهان بفشرید، بوی بد دهان با کشته شدن باکتریهای بد بو از بین میرود.
 
 
12.    اگر یک روش سبز برای تمیز کردن وسایل استیل میخواهید، با خیار آنها را تمیز کنید.
 
13.    اگر در حال نوشتن اشتباه کردید از آن میتوانید بعنوان پاک کن (از قسمت بیرونی آن) استفاده کنید


|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
برچسب‌ها: خیار ,
تاریخ : دو شنبه 26 ارديبهشت 1391
نویسنده : پارسین
دکتر استفان مارک، بیمارهای سرطانی در مرحله آخر را با استفاده از روش های "نامتعارف" درمان کرده است و بسیاری از آنها بهبود یافتند
He believes on natural healing in the body against illnesses. See the article below.
او به درمان طبیعی درمقابل با بیماریها مغتقد است
EATING FRUIT...
Error! Filename not specified.

It's long but very informative
مطلب طولانی است اما بسیار مفید است 
 

We all think eating fruits means just buying fruits,
cutting it and just popping it into our mouths.
It's not as easy as you think.
It's important to know how and when to eat.
همه ما فکر میکنیم که خوردن میوه یعنی خرید میوه، پوست کندنش و فقط گذاشتنش توی دهان
به این سادگی که فکر میکنید نیست
بسیار مهم است که بدانیم چگونه و چه وقت باید میوه بخوریم  
 
What is the correct way of eating fruits?
راه صحیح خوردن میوه ها چیست؟ 
 
IT MEANS NOT EATING FRUITS AFTER YOUR MEALS! * FRUITS SHOULD BE EATEN ON AN EMPTY STOMACH.
این است که میوه ها را بعد از مصرف غذا نخورید
میوه ها باید زمانی خورده شوند که معده خالی است 
 
If you eat fruit like that, it will play a major role to detoxify your system,
supplying you with a great deal of energy for
weight loss and other life activities.
اگر میوه ها را به آن صورت بخورید، نقش مهمی در مسموم کردن سیستم بدنتان خواهند داشت
بدنتان را با مقدار زیادی انرژی تامین میکنند
که این انرژی به جای مفید بودن باعث از دست دادن وزن و
کاهش قدرت برای انجام دیگر فعالیتهای زندگی میشود
 
FRUIT IS THE MOST IMPORTANT FOOD.
Let's say you eat two slices of bread and then a slice of fruit.The slice of fruit is ready to go straight through the stomach into the intestines,
but it is prevented from doing so.
میوه مهم ترین خوراکهاست
برای مثال درنظر بگیرید که دو تکه نان و یک تکه میوه خورده اید
تکه میوه آماده است که مستقیما وارد معده تان و روده تان شود
اما به دلیل آن دو تکه نان، از ورود سریع آن به معده جلوگیری می شود   
 
In the meantime the whole meal rots and ferments
and turns to acid. The minute the fruit comes into
contact with the food in the stomach and digestive juices,
the entire mass of food begins to spoil....
در این بین همه غذا فاسد شده، تخمیر میشود و به اسید تبدیل میشود
به محض اینکه درون معده، میوه با غذا و آنزیمهای گوارشی
تماس پیدا میکند، همه حجم غذا شروع به ازبین رفتن و فاسد شدن میکند  
 
So please eat your fruits on an empty stomach or
before your meals! You have heard people complaining — every time I eat watermelon I burp,
when I eat durian my stomach bloats up,
when I eat a banana I feel like running to the toilet, etc — actually all this will not arise if you eat the fruit on an empty stomach. The fruit mixes with the putrefying other food and produces gas and hence you will bloat!
پس لطفا میوه های خود را زمانی مصرف کنید که معده تان خالی است
و یا قبل از خوردن وعده های غذاییتان میل کنید
شما بارها شنیده اید که بسیاری شکایت میکنند که
هر زمان که هنوانه میخورم، غذا بالا می آید، و یا هر زمان که میوه درخت قهوه سودانی را می خورم معده ام نفخ میکند، زمانی که موز میخورم همش حس اینکه باید فورا به دستشویی بروم را دارم و غیره- در حقیقیت همه اینها اتفاق نخواهند افتاد اگر میوه را زمانی بخورید
که معده تان خالی است. میوه ها با غذای فاسد شده ترکیب میشوند
و گاز تولید میکنند و درنتیجه شما بالا می آورید
Graying hair, balding, nervous outburst, and dark circles under the eyes all these will NOT happen
if you take fruits on an empty stomach.
سفیدی مو، تاس شدن، عصبانیت و گودی های سیاه زیر چشم،
همه شان اتفاق نخواهند افتاد اگر با معده خالی میوه میل کنید  
 
There is no such thing as some fruits, like orange
and lemon are acidic, because all fruits become
alkaline in our body, according to Dr. Herbert Shelton
who did research on this matter. If you have mastered the correct way of eating fruits, you have the Secret of beauty, longevity, health, energy, happiness and normal weight.
با توجه به تحقیقات دکتر هربرت شلتون، بایستی بدانیم که چنین
موضوعی صحیح نیست که بعضی از میوه ها مانند پرتقال، نارنج
و لیمو خودشان اسیدی هستند. چرا که همه میوه ها در بدن قلیایی میشوند
اگر شما روش صحیح میوه خوردن را کاملا بیاموزید
شما به راز زیبایی، عمر طولانی، سلامت، انرژی، شادابی
و وزن طبیعی دست پیدا خواهید کرد،    
 
When you need to drink fruit juice - drink only fresh fruit juice, NOT from the cans.
Don't even drink juice that has been heated up.
Don't eat cooked fruits because you don't get the nutrients
at all. You only get to taste.
Cooking destroys all the vitamins.
زمانی که نیاز دارید که آب میوه بنوشید- فقط آب میوه تازه بنوشید نه آب میوه کنسروها. حتی آب میوه هایی که بسیار سفت هستند را ننوشید
میوه های پخته شده را نخورید چرا که هرگز ماده مغذی میوه ها را دریافت نخواهید کرد
تنها مزه شان را دریافت میکند
پختن، تمام ویتامین ها را از بین میبرد   
 
But eating a whole fruit is better than drinking the juice.
If you should drink the juice, drink it mouthful by mouthful slowly, because you must let it mix with your saliva
before swallowing it. You can go on a 3-day fruit fast to cleanse your body. Just eat fruits and drink fruit juice throughout the 3 days and you will be surprised
when your friends tell you how radiant you look!
اما به هرحال خوردن میوه کامل بهتر از نوشیدن آب آن است
اگر باید آب میوه بنوشید طوری بنوشید که دهانتان پر شود و
آن را آرام آرام غورت دهید
چرا که باید اجازه دهید که آب میوه با بزاق دهانتان قبل از غورت دادن آن کاملا ترکیب شود
میتوانید برای پاکسازی بدنتان 3 روز روزه ی میوه بگیرید
به مدت 3 روز فقط میوه بخورید
و در آخر متعجب میشوید از اینکه دوستانتان به شما میگویند که چقدر پوستتان درخشان و صاف شده است  
 
KIWI:
Tiny but mighty.
This is a good source of potassium, magnesium,
vitamin E & fiber.
Its vitamin C content is twice that of an orange.
کیوی: میوه کوچک اما بسیار مقوی
این میوه منبع خوبی از پتاسیم، منیزیم، ویتامین ای و فیبر است
حجم ویتامین سی این میوه دوبرابر حجم ویتامین سی پرتقال است   
 
APPLE:
An apple a day keeps the doctor away?
Although
an apple has a low vitamin C content, it has antioxidants
& flavonoids which enhances the activity of vitamin C thereby helping to lower the risks of colon cancer,
heart attack & stroke.
سیب: روزانه خوردن یک سیب، دکتر را از شما دور میکند
اگرچه سیب مقدار کمی ویتامین سی دارد، اما دارای آنتی اکسیدانها و فلاونهاست (ماده شیمیایی بیرنگ و متبلور) که هر دوی اینها فعالیت ویتامین سی در بدن را زیاد کرده و تسهیل می بخشند و درنتیجه ریسک مبتلا شدن به سرطان روده، حملات قلبی و سکته کاهش پیدا میکند    
 
STRAWBERRY:
Protective Fruit.
Strawberries have the highest total antioxidant power
among major fruits & protect the body from cancer-
causing, blood vessel-clogging free radicals.
توت فرنگی: میوه محافظ
توت فرنگی بالاترین قدرت اکسیدانها را در میان اکثر میوه ها دارد
و از بدن در برابر ابتلا به سرطان،
گرفتگی رگها و رادیکالهای آزاد محافظت میکند
yadete ke migofti dadasham tooot farangi naikhore mige hish khasiati nadare??:)
khob injaaa neveshte khooobe man naidooonam inaa ke neveshte chi bidan vali khob khooob bidan engar:)
kholase ke bebin inaaa ras migan ya dadashet ke fayde dare ya na:)
 
ORANGE : Sweetest medicine.
Taking 2-4 oranges a day may help keep colds away,
lower cholesterol, prevent & dissolve kidney stones
as well as lessens the risk of colon cancer.
پرتقال: دارویی شیرین
مصرف روزانه 2 تا 4 عدد پرتقال جلوی سرماخوردگی را میگیرد
کلسترول را کم میکند
از ایجاد سنگ در بدن جلوگیری کرده و یا سنگهای موجود در بدن را
از بین میبرد و همچنین ریسک ابتلا به سرطان روده را کاهش میدهد

WATERMELON:
Coolest thirst quencher.
Composed of 92% water, it is also packed with a giant dose
of glutathione, which helps boost our immune system.
They are also a key source of lycopene — the cancer
fighting oxidant. Other nutrients found in watermelon
are vitamin C & Potassium.
هندوانهبهترین تسکین دهنده تشنگی
از 92% آب تشکیل شده است
همچنین حاوی بالاترین دوز گلاتاتیون است که
به بالارفتن سیستم دفاعی بدن کمک میکند

<div dir="rtl&

|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : دو شنبه 15 ارديبهشت 1391
نویسنده : پارسین
موفقیت در هر سنی چه معنی میده؟!!

 

در ٤ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... کثیف نکردن شلوار

در ٦ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پیدا کردن راه خانه (از مدرسه)

در ١٢ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... داشتنِ دوست (یافتن)

در ١٨ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... گرفتن گواهى نامه رانندگى

در ٢٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... برقرارى رابطه

در ٣٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن

در ٤٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن

در ٥٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن

در ٦٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... برقرارى رابطه

در ٦٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... تمدید گواهى نامه رانندگى

در ٧٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... داشتنِ دوست (تنهایی)

در ٧٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پیدا کردن راه خانه (از هر کجا)

در ٨٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... کثیف نکردن شلوار
 


 

 

 
 

|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : دو شنبه 28 فروردين 1391
نویسنده : پارسین

شهری بود که همه اهالی آن دزد بودند...!

شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه !

حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانه خودش که آن را هم دزد زده بود !!!

به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردند؛ چون هرکس از دیگری می دزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی می دزدید...

داد و ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت میگرفت؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده ها دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوشش خودشان را میکردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن بالا بکشند؛ به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپری میشد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده...!

روزی، چطورش را نمیدانیم؛ مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آنجا را برای اقامت انتخاب کرد و شبها به جای اینکه با دسته کلید و فانوس دور کوچه ها راه بیفتد برای دزدی، شامش را که میخورد، سیگاری دود میکرد و شروع میکرد به خواندن رمان...

دزدها میامدند؛ چراغ خانه را روشن میدیدند و راهشان را کج میکردند و میرفتند...

اوضاع از این قرار بود تا اینکه اهالی، احساس وظیفه کردند که به این تازه وارد توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی حق ندارد مزاحم کار دیگران بشود و هرشبی که در خانه میماند، معنیش این بود که خانواده ای سر بی شام زمین میگذارد و روزبعدهم چیزی برای خوردن ندارد !!!

بدین ترتیب، مرد درستکار در برابر چنین استدلالی چه حرفی برای گفتن میتوانست داشته باشد؟ بنابراین پس از غروب آفتاب، او هم از خانه بیرون میزد و همانطور که از او خواسته بودند، حوالی صبح برمیگشت؛ ولی دست به دزدی نمیزد ، آخر او فردی بود درستکار و اهل اینکارها نبود.

میرفت روی پل شهر میایستاد و مدتها به جریان آب رودخانه نگاه میکرد و بعد به خانه برمیگشت و میدید که خانه اش مورد دستبرد قرار گرفته است...

در کمتر از یک هفته، مرد درستکار دار و ندارد خود را از دست داد؛ چیزی برای خوردن نداشت و خانه اش هم که لخت شده بود. ولی مشکل این نبود !

چرا که این وضعیت البته تقصیر خود او بود. نه! مشکل چیز دیگری بود. قضیه از این قرار بود که این آدم با این رفتارش، حال همه را گرفته بود!

او اجازه داده بود دار و ندارش را بدزدند بی آنکه خودش دست به مال کسی دراز کند. به این ترتیب، هر شب یک نفر بود که پس از سرقت شبانه از خانه دیگری، وقتی صبح به خانه خودش وارد میشد، میدید خانه و اموالش دست نخورده است؛ خانه ای که مرد درستکار باید به آن دستبرد میزد.

به هر حال بعد از مدتی به تدریج، آنهایی که شبهای بیشتری خانه شان را دزد نمیزد رفته رفته اوضاعشان از بقیه بهتر شد و مال و منالی به هم میزدند و برعکس، کسانی که دفعات بیشتری به خانه مرد درستکار (که حالا دیگر البته از هر چیز به درد نخوری خالی شده بود) دستبرد میزدند، دست خالی به خانه برمیگشتند و وضعشان روز به روز بدتر میشد و خود را فقیرتر میافتند...

به این ترتیب، آن عده ای که موقعیت مالیشان بهتر شده بود، مانند مرد درستکار، این عادت را پیشه کردند که شبها پس از صرف شام، بروند روی پل چوبی و جریان آب رودخانه را تماشا کنند. این ماجرا، وضعیت آشفته شهر را آشفته تر میکرد؛ چون معنیش این بود که باز افراد بیشتری از اهالی ثروتمندتر و بقیه فقیرتر میشدند.

به تدریج، آنهایی که وضعشان خوب شده بود و به گردش و تفریح روی پل روی آوردند، متوچه شدند که اگر به این وضع ادامه بدهند، به زودی ثروتشان ته میکشد و به این فکر افتادند که چطور است به عده ای از این فقیرها پول بدهیم که شبها به جای ما هم بروند دزدی ؟!!!

قراردادها بسته شد، دستمزدها تعیین و پورسانتهای هر طرف را هم مشخص کردند: آنها البته هنوز دزد بودند و در همین قرار و مدارها هم سعی میکردند سر هم کلاه بگذارند و هرکدام از طرفین به نحوی از دیگری چیزی بالا میکشید و آن دیگری هم از ...

اما همانطور که رسم اینگونه قراردادهاست، آنها که پولدارتر بودند و ثروتمندتر و تهیدستها عموماً فقیرتر میشدند. عده ای هم آنقدر ثروتمند شدند که دیگر برای ثروتمند ماندن، نه نیاز به دزدی مستقیم داشتند و نه اینکه کسی برایشان دزدی کند ولی مشکل اینجا بود که اگر دست از دزدی میکشیدند، فقیر میشدند؛ چون فقیرها در هر حال از آنها میدزدیدند.

فکری به خاطرشان رسید؛ آمدند و فقیرترین آدمها را استخدام کردند تا اموالشان را در مقابل دیگر فقیرها حفاظت کنند، اداره پلیس برپا شد و زندانها ساخته شد...!

به این ترتیب، چند سالی از آمدن مرد درستکار به شهر نگذشته بود که مردم دیگر از دزدیدن و دزدیده شدن حرفی به میان نمیاوردند، صحبتها حالا دیگر فقط از دارا و ندار بود؛ اما در واقع هنوز همه دزد بودند...


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
موضوعات مرتبط: باشگاه کیوکشین کای کاراته کوثریزدسرچشمه زارچ , ,
برچسب‌ها: طنزی از ایتالو کالوینو ,
تاریخ : دو شنبه 19 فروردين 1391
نویسنده : پارسین

 حکایت اینگونه آغاز میشود که دو دوست قدیمی در حال عبور از بیابانی بودند. در حین سفر این دو سر موضوع کوچکی بحث میکنند و کار به جایی میرسد که یکی کنترل خشم خودش را از دست میدهد و سیلی محکمی به صورت دیگری میزند. دوست دوم که از شدت ضربه و درد سیلی شوکه شده بود بدون اینکه حرفی بزند روی شنهای بیابان نوشت:« امروز بهترین دوست زندگیم سیلی محکمی به صورتم زد.»آنها به راه خود ادامه دادند تا اینکه به درياچه ای رسیدند. تصمیم گرفتند در آب کمی شنا کنند تا هم از حرارت و گرمای کویر خلاص شوند و هم اتفاق پیش آمده را فراموش کنند. همچنانکه مشغول شنا بودند ناگهان همان دوستی که سیلی خورده بود حس کرد گرفتار باتلاق شده و گل و لای وی را به سمت پایین میکشد. شروع به داد و فریاد کرد و خلاصه دوستش وی را با هزار زحمت از آن مخمصه نجات داد. مرد که خود را از مرگ حتمی نجاتیافته دید، فوری مشغول شد و روی سنگ کنار آب به زحمت حک کرد:« امروز بهترین دوست زندگیم مرا از مرگ قطعی نجات داد. » دوستی که او را نجات داده بود وقتی حرارت و تلاش وی را برای حک کردن این مطلب دید با شگفتی پرسید:« وقتی به تو سیلی زدم روی شن نوشتی و حال که تو را نجات دادم روی سنگ حک میکنی؟»مرد پاسخ داد:
« وقتی دوستی تو را آزار میدهد آن را روی شن بنویس تا با وزش نسیم بخشش و عفو آرام و آهسته از قلبت پاک شود. ولی وقتی کسی در حق تو کار خوبی انجام داد، باید آنرا در سنگ حک کنی تا هیچ چیز قادر به محو کردن آن نباشد و همیشه خود را مدیون لطف وی بدانی.»
« یاد بگیریم آسیبها و رنجشها را در شن بنویسیم تا فراموش شود و خوبی و لطف دیگران را در سنگ حک کنیم تا هیچ گاه فراموش نشود.
 ما آمده ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم نه به هر قیمتی زندگی کنیم


|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
برچسب‌ها: شن وسنگ ,
تاریخ : دو شنبه 18 فروردين 1391
نویسنده : پارسین

دکتر مرتضی شیخ ، پزشک انسان دوستی است که در دوران کودکی من در مشهد مشغول طبابت بود و کسی از اهالی مشهد نیست که نامی از او یا خاطرهای از او نداشته باشد یا نشنیده باشد.

دکتر شیخ از مردم پولی نمی گرفت و هر کس هرچه می خواست توی صندوقی که کنار میز دکتر بود می‌انداخت و چون حق ویزیت دکتر 5 ریال تعیین شده بود ( خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آنزمان)، اکثر مواقع، سر فلزی نوشابه به جای پنج ریالی داخل صندوق انداخته میشد و صدایی شبیه انداختن پول شنیده می‌شد.

محله ما در مشهد نزدیک کوچه دکتر شیخ است. مادرم از قول دختر دکتر شیخ تعریف می کرد که روزی متوجه شدم، پدر مشغول شستن و ضد عفونی کردن انبوه سر نوشابه های فلزی است!

با تعجب گفتم: پدر بازیتان گرفته است؟ چرا سر نوشابه ها را می شورید؟

و پدر جوابی داد که اشکم را در آورد.

او گفت:

دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سر نوشابه‌های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند، این سر نوشابه‌های تمیز را آخر شب در اطراف مطب می‌ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از اینها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضی‌ها‌ خجالت می‌کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند.

خاطراتی از دکتر شیخ

-
نقل از يك سبزي فروش :ابتدا كه دكتر در محله سرشور مطب بازكرده بود و من هنوز ايشان را نمي شناختم. هر روز قبل از رفتن به مطب نزد من مي آمد و قيمت سبزيها را يادداشت مي كرد اما خريد نمي كرد ، پس از چند روز حوصله ام سر رفت و با كمي پرخاش به او گفتم : مگر تو بازرسي كه هر روز مي آيي و وقت مرا مي گيري ؟ وي گفت : خير، من دكتر شيخ هستم و قيمت سبزيجات را براي آن مي پرسم تا ارزانترين آنها را براي بيماران خودم تجويز كنم .

-
از دكتر حسين خديوجم نقل است :روزي در مطب دكتر بودم و او براي بيمارانش آب پاچه تجويز مي كرد. از ايشان پرسيدم چرا بجاي سوپ جوجه ، آب پاچه تجويز مي كنيد ؟ ايشان گفتند : چون براي جبران ضعف بدن بيمار مانند سوپ جوجه موثر است و مهمتر آنكه پاچه گوسفند ارزان است .

- روزي در اواخر عمر كه دكتر در بستر بيماري بود و همانجا هم بيمار مي ديد، يكي از فرزندان وي به ايشان پيشنهاد كرد حداقل ويزيت را 5 تومان كنيد ، دكتر در جواب گفت : عزيزم من يا ديوانه ام يا پيغمبرم ، اگر ديوانه ام كه با ديوانه كاري نمي توانيد بكنيد و اگر پيغمبرم بيخود مي كنيد به پيغمبر خدا دستور مي دهيد .

- روزي مردي از دكتر سئوال مي كند: شما چرا با اين سن و خستگي ناشي از كار از موتور سيكلت استفاده مي كنيد؟ دكتر در جواب مي گويد :منزل مريضهايي كه من به عيادتشان مي روم آنقدر پيچ در پيچ است و كوچه هاي تنگ دارد كه هيچ ماشيني از آن نمي تواند عبور كند، بنابراين مجبورم با موتور به عيادتشان بروم .

و آري اين اوج عزت انساني است ، طوري زندگي كند كه حتي نام خود را هم به فراموشي بسپارد و بحدي در خدمت مردم و البته براي رضاي خالق غرق باشد و پس از مرگ احسان و عظمت كارش آشكار گردد. دكتر شيخ بيش از اينكه دكتر باشد معلمي بود كه اخلاق همراه با مهرباني و صفا را به شاگردان و مريدان مكتبش آموزش داد.

 
قابل توجه كسانيكه كه براي كارهاي حتي غير مادي صدها هزار تومان پول درخواست مي كنند. قابل توجه معليمني كه سر كلاس كم كاري مي كنند تا شاگردان خصوصي رو جذب كنند، قابل توجه پزشكاني كه هزينه هاي آنچناني براي ويزيت و جراحي دريافت مي كنند، و.... قابل توجه من و تو كه جامعه را به چنين روزي انداخته ايم و...

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

آخرین مطالب

/
این سایت برگرفته ازسایتهای متنوع هست که مطالب به دلخواه انتخاب شده است